سفارش تبلیغ
صبا ویژن

























پرسه در باد


اصلا این آخری ها  


حساس شده بودم


نق میزدم


گاه گاهی هم توهم!!!



که وقت , وقت رفتن شد



حالا  نجیب شده ام!



در چشم هایی که نتوانست به من زل بزند


در نگاه مردی که از ارزوهایم سر رفت


 


نوشته شده در جمعه 91/9/3ساعت 2:22 صبح توسط سودابه سراوانی نظرات ( ) |

روسری ام را به باد می سپارم

خودم را به تو...
بیچاره دلم!!

نوشته شده در دوشنبه 90/10/12ساعت 7:57 عصر توسط سودابه سراوانی نظرات ( ) |


هنوز اینجا نشسته ام

در آخرین صندلی کافه

خیره در

ته سیگارها,

ادم ها,


دیوارها,

گاهی حسی شبیه تو در من ووول می خورد

 
بوی عطرت مرا می کشاند 


به هزارمین حادثه...

دیگر
دستهایم به من طعنه می زنند

 این چهارصد و هشتمین سیگار است

...   
   
اینجا هیچ چیز شبیه  تو نیست
 

 


نوشته شده در چهارشنبه 90/9/9ساعت 11:8 عصر توسط سودابه سراوانی نظرات ( ) |

نه ماه بودی 

 نه ستاره  

نه...

تقصیر این واژه هاست!!

باید ادب شوند شعر هایی که بیهوده از کاه کوه می سازند.



نوشته شده در سه شنبه 90/6/1ساعت 2:22 عصر توسط سودابه سراوانی نظرات ( ) |

قناری من 

رویای تلخیست پرواز

وقتی که بره های پر اوازه ی شهر 

دل گرک ها را زده اند!

نوشته شده در جمعه 90/4/3ساعت 1:27 صبح توسط سودابه سراوانی نظرات ( ) |

<      1   2   3   4   5   >>   >

 Design By : Pichak